در حال نمایش 2 نتیجه

دانلود کتاب روح تسخیرناپذیر pdf

9,500 تومان
بخشی از کتاب روح تسخیرناپذیر
وقتی حرف می‌زند تو صدای او را می‌شنوی، این‌طور نیست؟ همین حالا کاری کن که بگوید “سلام”. چندین بار آن را تکرار کن. حالا از درون ساکتش کن! هنوز می‌توانی صدای “سلام” را از درون بشنوی؟ البته که می‌توانی. در اینجا صدایی است که حرف می‌زند، و تو هستی، که متوجه صدایی می‌شوی که حرف می‌زند. مسئله اینجاست که به‌راحتی می‌توانی بفهمی صدا می‌گوید “سلام”، ولی درک این مطلب دشوار است که علیرغم هرآنچه که این صدا می‌گوید، همچنان صدایی است که حرف می‌زند و تو تنها شنونده‌ای. مطلقاً چیزی وجود ندارد که صدا بتواند بگوید و چیزی بیش از تو و در خارج از وجود تو باشد. فرض کن داری به سه چیز نگاه می‌کنی- یک گلدان، یک عکس، و یک کتاب- و بعد از تو سؤال شود، “کدام‌یک از این چیزها تو هستی؟” در آن‌صورت جواب خواهی داد، “هیچ‌کدام! من آنی هستم که درحال نگاه کردن به چیزی است که در مقابل من گذاشته‌ای. مهم نیست چه چیز در برابرم بگذاری، همواره وضع بدین شکل است که من به آن نگاه می‌کنم.” متوجه هستی؟ این عملی است از سوی فاعل در درک مفعول‌های مختلف. همین امر درمورد شنیدن صدای درونی نیز صادق است. اینکه چه می‌گوید اصلاً فرقی نمی‌کند، تو کسی هستی که از آن آگاه است. تا وقتی که بخشی از گفتار آن را خود تلقی کنی و بخش دیگر را غیر خود، شفافیت و عینیت خود را از دست داده‌ای. شاید تمایل داشته باشی خود را همان بخشی بدانی که چیزهای زیبا می‌گوید، ولی آن همچنان، بخشی است که با توحرف می‌زند. ممکن است حرف‌های او را دوست داشته باشی ولی او خود تو نیست.